شعر عاشق

ابیات زیبایی که دوست شان دارم

شعر عاشق

ابیات زیبایی که دوست شان دارم

26

جمعه, ۲۹ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۰۸ ق.ظ

تا تو بودی در شبم، من ماه تابان داشتم
روبروی چشم خود چشمی غزلخوان داشتم
حال اگر چه هیچ نذری عهده دارِ وصل نیست
یک زمان پیشآمدی بودم که امکان داشتم
ماجراهایی که با من زیر باران داشتی
شعر اگر می شد قریب پنج دیوان داشتم
بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود
من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم؟!
ساده از «من بی تو می میرم» گذشتی خوب من!
من به این یک جمله ی خود سخت ایمان داشتم
لحظه ی تشییع من از دور بویت می رسید
تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم!!

کاظم بهمنی

پی نوشت:

- میا بی دف به قبر من زیارت

که در بزم خدا، غمگین نشاید!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۹/۲۹

نظرات (۱)

تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم .لاف شاعرانه قشنگی بود
پاسخ:
...اما لاف بود!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی