27
پنجشنبه, ۵ دی ۱۳۹۲، ۰۹:۲۹ ق.ظ
در این زمانه هیچکس
خودش نیست
کسی
برای یک نفس خودش نیست
همین
دمی که رفت و باز دم شد
نفس ـ
نفس، نفس ـ نفس خودش نیست
همین
هوا که عین عشق پاک است
گره که
خورد با هوس خودش نیست
خدای
ما اگر که در خود ماست
کسی که
بیخداست، پس خودش نیست
دلی که
گرد خویش میتند تار
اگرچه
قدر یک مگس، خودش نیست
مگس،
به هرکجا، بهجز مگس نیست
ولی
عقاب در قفس، خودش نیست
تو ای
من، ای عقاب ِ بستهبالم
اگرچه
بر تو راه ِ پیش و پس نیست
تو دستکم
کمی شبیه خود باش
در این
جهان که هیچکس خودش نیست
تمام
درد ِ ما همین خود ِ ماست
تمام
شد، همین و بس: خودش نیست
قیصر امین پور
پن) کاملا مرتبط!: مگر می شود زندگی ما را به هم ریخته آفریده باشد، خدای دانه های انار؟!
۹۲/۱۰/۰۵
گره که خود با هوس خودش نیست
مصرع بالا را با غلط دیکته تایپ کرده ای جوان اصلاح کن "خورد است نه خود"
ولی خیلی قشنگ است این دو بیت زیر.می میرم برای نگاه های شاعرانه قیصر
تو دستکم کمی شبیه خود باش
در این جهان که هیچکس خودش نیست
تمام درد ِ ما همین خود ِ ماست
تمام شد، همین و بس: خودش نیست