شعر عاشق

ابیات زیبایی که دوست شان دارم

شعر عاشق

ابیات زیبایی که دوست شان دارم

56

چهارشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۲۳ ب.ظ

از کنارم رد شدی بی‌اعتنا، نشناختی
چشم در چشمم شدی اما مرا نشناختی
در تمام خاله‌بازی‌های عهد کودکی
همسرت بودم همیشه، بی‌وفا نشناختی؟
لی‌لی‌باز کوچه‌ی مجنون‌صفت‌ها فکر کن
جنب مسجد، خانه‌ی آجرنما، نشناختی؟
دختر همسایه! یاد جرزنی‌هایت به‌خیر
این منم تک‌تاز گرگم‌برهوا، نشناختی؟
اسم من آقاست اما سال‌ها پیش این نبود
ماه‌بانو یادت آمد؟ مشتبا! نشناختی؟
کیست این مرد نگهبانت که چشمش بر من است
آه! آری تازه فهمیدم چرا نشناختی...
مجتبی سپید

پ‌ن) بی‌ربط!: دف و نی، غُل‌غُل مِی، غمزه‌ی ساقی، دَم پیر

زاهد انصاف بده، جلسه نشستن دارد....(ارفع کرمانی)

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۰۹

نظرات (۱)

۱۰ بهمن ۹۲ ، ۱۳:۳۴ حمید صحراپور
امیدجون 
انصاف  بده جلسه نشستن دارد....

پاسخ:
بشین داداش

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی