شعر عاشق

ابیات زیبایی که دوست شان دارم

شعر عاشق

ابیات زیبایی که دوست شان دارم

۲۷ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

تک بیت قفسی...

- خود فریبی عادت ما گشت ورنه آگهیم

بال کوبیدن به دیوار قفس پرواز نیست

- دلتنگ‌ترین منظره در عالم پرواز

مرغی است که در کنج قفس بال گشوده است

- گرچه بی رحمی محض است، ولی می‌گویم

هر نفس در قفسم جای تو خالی‌ست، بیا...

- درس ما در هفت روز زندگی این بودو بس

زنگ اول بی‌پناهی، زنگ دوم بی‌کسی

- از پشت میله ها به تماشای من بیا

لبخند راه راه مرا در قفس ببین!

- از مرغ قفس زاد بپرسید که گوید:

در دام صفایی است که در دشت و دمن نیست!

- دور کن از خویشم ای صیّاد، زیرا کس ندید

در قفس از بلبل بی‌جان نگهداری کنند!

پ‌ن1) فاتحه ای بفرستید برای سید حسن حسینی عزیز...

پ‌ن2) حواسم را پرت می‌کنمباز هم کنار تو به زمین می‌افتد

۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۲ ، ۰۹:۱۳
امید

به دریا می زنم شاید به سوی ساحلی دیگر

مگر آسان نماید مشکلم را مشکلی دیگر

من از روزی که دل بستم به چشمان تو می دیدم

که چشمان تو می افتند دنبال دلی دیگر

به هر کس دل ببندم بعد از این خود نیز می‌دانم

به جز اندوه دل کندن ندارد حاصلی دیگر

من از آغاز در خاکم نمی از عشق می بینم

مرا می ساختند ای کاش از آب وگلی دیگر

طوافم لحظه ی دیدار چشمان تو باطل شد

من اما همچنان در فکر دور باطلی دیگر

به دنبال کسی جا مانده از پرواز می‌گردم

مگر بیدار سازد غافلی را غافلی دیگر!

فاضل نظری

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۲ ، ۱۱:۴۶
امید

چیزی عوض نشده

فقط تقویم‌ها شیک‌تر شده اند

و سال‌هاست دو روز پشت سر هم سرخ اند

می‌گویی نه

مسلمی بفرست

تا از بلندترین برج پایتخت

پرتش کنیم!

(سعید بیابانکی- نامه های کوفی)

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۲ ، ۱۱:۴۵
امید

سیب گلاب(استاد علی معلم-مجید اخشابی هم خوانده است شعر را)

کی میگه بین دو تا نی ، یکیشون شکر نداره
نه عزیزم برا بابا دختر و پسر نداره
دخترا سیب گلابند ، مثل برفند ، مثل آبند
برف جاده گِل و خاکه ، آب چشمه اما پاکه
دخترا شاخه نباتند ، چشمه‌ی آب حیاتند
اجر حافظ که میگن شمس حقه ، شاخه نباته
چشمه‌ی آب حیات تو کوچه نیست ، تو ظلماته
ظلمات طرح یه پرده ست
مثل پرچین ، مثل نرده ست
آب که بی پرده میشه ، دریای شوره
آب روشن توی چشمه‌ست ، توی یک تنگ بلوره
یه روزی یکی میاد که مرکبش اسب سپیده
رو لباش سرخی شرمه ، تو چشاش برق امیده
زین اسبش نقره کوبه
چکمه هاش رنگ غروبه
ساده و سبک عنونه ، سر گرونه
عاشق دختر شاه پریونه
عاشق دختر شاه پریون که توی سیبه
مثل دریا بیقراره ، مثل صحرا بی نصیبه
جماعت یه دل دارم ، قصر طلا خونه‌ی شهرش
صدتا باغ توی ده مهر و وفا ، نیمه‌ی مهرش
جماعت یه سیب می خوام ، جهیزیه‌ش زلف کمندش
مکنتش دامن پاکش ، ثروتش بخت بلندش
سیب گندیده نمی‌خوام ، ده نمی‌خوام ، صد نمی‌خوام
جماعت یکدونه می‌خوام ، اما سیب بد نمی‌خوام

۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۲ ، ۱۱:۴۵
امید

نبودی ... بغض کردم ... حرفها را خود خوری کردم ...

دلم ارگ است و ارگ از خشت ... ویران شد ... چه ویرانی...

حامد عسکری

۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۲ ، ۱۸:۵۹
امید

سه رباعی(سعید بیابانکی):

مستی به شکستن سبویی بند است 

هستی به بریدن گلویی بند است 

گیسو مفشان ، توبه ی ما را مشکن 

چون توبه ی عاشقان به مویی بند است...!

 

از غیر تو بی نیاز کردند مرا 

با عشق تو هم تراز کردند مرا 

تا فاش شود فقط تو در قلب منی 

جراحی قلب باز کردند مرا...!

 

خورده است ولی غیر ارادی خورده است 

از شدت غم، ز فرط شادی خورده است 

افتاده زمین و بر نمی خیزد ... وای 

این تاک گمان کنم زیادی خورده است ...!

۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۲ ، ۰۷:۱۸
امید

در این زمانه هیچ‌کس خودش نیست
کسی برای یک نفس خودش نیست
همین دمی که رفت و باز دم شد
نفس ـ نفس، نفس ـ نفس خودش نیست
همین هوا که عین عشق پاک است
گره که خورد با هوس خودش نیست
خدای ما اگر که در خود ماست
کسی که بی‌خداست، پس خودش نیست
دلی که گرد خویش می‌تند تار
اگرچه قدر یک مگس، خودش نیست
مگس، به هرکجا، به‌جز مگس نیست
ولی عقاب در قفس، خودش نیست
تو ای من، ای عقاب ِ بسته‌بالم
اگرچه بر تو راه ِ پیش و پس نیست
تو دست‌کم کمی شبیه خود باش
در این جهان که هیچ‌کس خودش نیست
تمام درد ِ ما همین خود ِ ماست
تمام شد، همین و بس: خودش نیست

قیصر امین پور

پ‌ن) کاملا مرتبط!: مگر می شود زندگی ما را به هم ریخته آفریده باشد، خدای دانه های انار؟!

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۲ ، ۰۹:۲۹
امید