14
پی یک اشتباه ناجورم! باغ ممنوع سیب می خواهم!
تا بفهمند نازنین منی، قدّ زلفت رقیب می خواهم!
مادرم گفت: دل نبند و برو، هرکجا روی نازنینی هست
آه مادر، دلم زدستم رفت، ختم امن یجیب می خواهم!
پدرم گفت: بچه جان بس کن! حرفهای عجیب می شنوم!
آه آری پدر، عجیب، عجیب، خاطرش را عجیب می خواهم!!
باز فِر می خورند دور سرم، این قوافی: حبیب،عجیب، غریب...
آه مادر، پدر، مریض شدم، به گمانم طبیب می خواهم!
...
بعد ازین عاشقانه خواهم گفت، بعد ازین قهوه خانه خواهم رفت!
باغ ممنوع سیب پیشکشم! دود نعنا دوسیب می خواهم!!!
حسین جنتی
- چند تک بیت که نمی دانم از کیست:
* تا می خواهم از تو دل بکنم ، صبر می آید...
چقدر این عطسه های پائیز را دوست دارم...
* تنهاییم را با کسی قسمت نخواهم کرد!
یک بار قسمت کردم و چندین برابر شد...
پ ن) این شعر را فقط و فقط برای حمید صحراپور عزیز اینجا گذاشتم که می دانم شعر این تیپی دوست دارد! حاج حمید! ارادت...
دنبال معنی امن یجیب بودم که به اینجا رسیدم
سپاسگزارم و موفق باشید