47
برای خواهرها(ازمحسن رضوانی عزیز):
هرگز کسـی جاشو نمیگیره
مادر نگین و گـوهر خونه س
با این همه، خــواهر برای ما
یه رونوشت از مادر خونه س
هرکی که خواهر داره می فهمه
هرکی که خواهر داره می دونه
مادر اگه «سـلطان غم » باشه
خـــواهر «وزیر اعــظمِ » اونه
یه درد دل هایی تو دنیا هس
حتی نمیشه پیش مادر گـف
یه درد دل های بزرگــی که
تنها باید تو گوش خواهر گف
وقتی عروســـی می کنه انگار
یه تیکه از قلبــت جدا کردن
با اینکه میخندی ولی چشمات
دنبال جای گریه می گـردن
عین زلال حـــوض، یکرنگن
عین گــُلای نسترن، حساس
تو سرد و گرم زندگـی هامون
تلطیف خونه کار خواهر هاس
خوب و قشنگ و ترد و بارونی
مث بهــــارن مث پـــاییزن
وقتی بــرادر میره ســـربازی
دلتنگ میشـن اشک میریزن
هرکی که خواهر داره می فهمه
هرکی که خواهر داره می دونه
مادر اگه «ســلطان غم » باشه
خواهر «وزیر اعظــــمِ » اونه
پن1)تقدیم به آقای قلیچ خانی! یاد خاطره سربازیشون که قبلاها برام تعریف کرده بودند...
پن2)شاید بی ربط:
نمک کسی نفشانَد به
زخم و این عجبست
چگونه
بر دل مجروح، مرهمی ای اشک