48
جمعه, ۲۷ دی ۱۳۹۲، ۰۷:۳۵ ق.ظ
زمین تشنه ست...باید
شیر باران را بپیچانی
بپیچی
مثل یک رود و بیابان را بپیچانی
درین
دریا فقط باد مخالف می وزد آقا !
بیا ای
باخدا ! باید که سکان را بپیچانی
تماشا کن که پیچ دست
ظالم هرز گردیده
بیا
باید که دست هرز ایشان را بپیچانی
صدای
عربده پیچیده در این کوچه ها هرشب
تو
باید پیچ این ضبط رجزخوان را بپیچانی
بیایی مثل یک
آقامعلم...مهربان...خوشرو
ز روی
لطف گاهی گوش انسان را بپیچانی
نه بد قولی که خیل
عاشقان را قال بگذاری
نه بد عهدی
که وقت وعده آنان را بپیچانی
پن) هذا یوم الجمعه...
۹۲/۱۰/۲۷