شعر عاشق

ابیات زیبایی که دوست شان دارم

شعر عاشق

ابیات زیبایی که دوست شان دارم

69

جمعه, ۹ اسفند ۱۳۹۲، ۰۶:۱۷ ب.ظ

خیز که مستانه شرابت دهند

مرغ دل از بهر کبابت دهند

تا نکنی بیم ز روز حساب

باده فزونتر ز حسابت دهند

عذب بود، نام نهندش عذاب

مشنو اگر بیمِ عذابت دهند

بر در میخانه اگر سر نهی

طاعت ناکرده ثوابت دهند

یک دو کتابی بزن از دست پیر

تا خبر از سّر کتابت دهند

خدمت مستان خرابات کن

بو که دلی مست و خرابت دهند

در عوض کوثر و تسنیم و خلد

یک قدح از باده ی نابت دهند

پ‌ن) دست در گردنم ندیده کسی

شال گردن برای تنهاییست....

نظرات (۲)

۱۰ اسفند ۹۲ ، ۰۸:۵۸ علی اکبر قلیچ خانی
ننوشتی این شعر آمرانه از کیست. این همه دستور را مراد به مریدش نمی دهد . ولی پی نوشتت جالب بود
پاسخ:
پنج شنبه نبودید
شیخ خواند شعر را
سرچ کردم نوشته بودند مال حاج میرزا حبیب خراسانی است...
اتفاقا از همان شعرهای مراد به مرید است!
۱۰ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۴۳ امیرحسین حاجی زاده
این هم فلسفه شال گردن!
شال آقا رو دیدی؟
فکر کنم یه ده متری میشه!
پاسخ:
ندیدم!
هرچه تنها تر شال هم درازتر!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی