شعر عاشق

ابیات زیبایی که دوست شان دارم

شعر عاشق

ابیات زیبایی که دوست شان دارم

102

سه شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۲۹ ق.ظ

شانه برای زلف پریشان چه فایده؟

خانه برای بی سر و سامان چه فایده؟ 

بر ساقه های سوخته از زخم رعد و برق

رنگین کمان چه فایده؟ باران چه فایده؟ 

بادی که از حوالی یوسف گذر نکرد

گیرم رسید بر در کنعان...چه فایده؟ 

وقتی که چشم های کسی می کُشد تو را

چاقوی دسته نقره زنجان چه فایده؟ 

با یاد دوست غیر تلنبار بغض و آه...

هی گوش دادن « شجریان » چه فایده؟

حامد عسکری

پ‌ن1)تو لبی مثل نباتِ ته چایی داری

من لبی سوخته از آهِ به قلیان دارم

پ‌ن2)فکر کن گنجشک باشی و ببینی گردباد

جفت معصوم تو را از آشیان برداشته

بشکند دستش گلم! هر کس تو را از من گرفت

کیسه‌ی باروت از ستارخان برداشته

پ‌ن3)اصلا از این به بعد شما باش و شانه‌هات

ما را برای گریه سرِ آستین بس است

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۱۶

نظرات (۳)

۲۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۰۵ حمید صحراپور
وای وای
ب این شعر باید گفتا لعنتی
پاسخ:
لعنتی
سلام

تمام اشعاری که از آقای حامد عسکری گذاشته بودینو خوندم ....فقط میتونم  بگم محشرررررر بود...درود بر شما به خاطر حسن انتخابتون
گذاشتن اشعار ایشان با اجازه ی خودشان بوده یا ...

در هر صورت گذاشتن شعرهاشون اشکال داره یا نه؟
چون مسئله حقوق شاعر و ناشر و... اینها بالاخره هست.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی