شعر عاشق

ابیات زیبایی که دوست شان دارم

شعر عاشق

ابیات زیبایی که دوست شان دارم

۵۲ مطلب با موضوع «پندآموز!» ثبت شده است

چُنان عوض شده هنجارها که آهویی

برای وقت فراغت پلنگ می‌گیرد...

پ‌ن) یکی از بدترین روزای زندگیم، روزی بود که توی انبار عروسکای کلاه قرمزی رفتم و تمام عروسک ها رو بی جون دیدم.

شهاب حسینی

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۴۸
امید

روزی ز چشم مردم و روزی به پای تو

                                   عمر مرا ببین که به افتادگی گذشت

شرمنده‌ی توایم و سرافراز از اینکه عمر

                                   -گر دین نداشتیم- به آزادگی گذشت...

فاضل نظری

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۰۸
امید

حالا پناهگاه من است این قفس، گذشت

آن روزها که بال و پرم بی شکیب بود

پ‌ن) غزلی از محدثی خراسانی:

 کاری که در مفارقه دیوار می‌کند

تن از ازل میان من و یار می‌کند

گاهی که خاک را وطنم فرض می‌کنم

در سینه‌ام کسی است که انکار می‌کند

هر صبح‌دم دژی ز یقین می‌شوم ولی

طوفان شک دوباره‌ام آوار می‌کند

بی‌حرمتی است پا نزدن بر بساط عقل

وقتی که عشق، این همه اصرار می‌کند

خواب آن‌چنان گرفته که باید سؤال کرد

ما را کدام صاعقه بیدار می‌کند؟

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۰۲
امید

غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت

پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت

طلسم غربتم امشب شکسته خواهد شد

و سفره‌ای که تهی بود بسته خواهد شد

همان غریبه که قلّک نداشت، خواهد رفت

و کودکی که عروسک نداشت، خواهد رفت

محمد کاظم کاظمی

محمد کاظم کاظمی در حد خودش زحمت زیادی برای ادبیات فارسی کشیده. نقدهایش بر کتاب های شعر خواندنی است.

پ‌ن1) نمی‌دانم چرا دنیا اینقدر با افغان‌ها نامهربان است...

پ‌ن2) یزد که بودیم دوست و همسایه افغانی داشتم! تهران هم چند صباحی با یک افغانی هم سن و سالم که نزدیک خانه‌مان کفاشی می‌کرد رفیق شدم! به خیال خودم می‌خواستم شیعه‌اش کنم... حاج آقای نجفی امیدواری‌ام می‌داد وقتی سوالات رفیقم را می‌پرسیدم!

یک بار با همین رفیق افغانی‌ام سال دوم دبیرستان رفتم نمایشگاه کتاب! اعتراف میکنم کمی برایم سخت بود که خیلی باهاش رفاقت کنم... این هم از مزخرفات فرهنگی جامعه ماست که اینطور فکر می‌کنیم.

خانه جدیدمان را نمیدانم... دوست افغان خواهم داشت؟

پ‌ن3) البته در عجبم از نامردیِ افغان ها به خودشان و از هواداریِ یهود در خودشان!

پ‌ن4) برای بار سوم جانستان کابلستان را خواهم خواند. سفرنامه رضا امیرخانی بر افغانستان.

۳ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۳۹
امید

مادرم

پرسشی زایید سرگردان

که چهل پاییز بی‌پاسخ

                        چرخید

و پیش پای تو افتاد

            این سوال سه حرفی!

- این جزو اولین شعرهایی بود که از سید حسن حسینی خواندم! خلاصه زندگینامه سید است!

حسن... پرسشی سه حرفی!

- چه عیبی دارد آدم بی هنری مثل من کمی از سید تقلید کند؟!

البته که به قول همین مسیحای عزیز، هنرمندان مقلد هم مراتب و درجاتی دارند.

همه طوطیها نمی‌توانند حرف زدن انسان را تقلید کنند!

و همچو منی در برابر هنر این عزیزان، کلاغی است که ونگِ قارقار می‌زند!

به هر حال!

 

مادرم

پرسشی زایید سرگردان

که تا امروز!

بیست و سه پاییز بی پاسخ

                        چرخید...

پ‌ن1) 6 خرداد، سالروز ولادت این جانب بر همگان سعید و فرخنده و از اینا!....

پ‌ن2) نه هیچ می‌نگرم دیگر و نه می‌شنوم

نه بر گلم نظری هست و نز پرنده خبر

مرا به گردش تقویم و راز فصل چه کار؟

که نز خزان خطرم هست و نز بهار ثمر

به باد می‌روم و می‌روم ز یاد شما

وزان شود چو به خاکسترم نسیم سحر...(حسین منزوی)

پ‌ن3) این یانی هم آهنگساز خوبی است ها! تازه زیاد دارم درکش می‌کنم...

پ‌ن4) ملت یه جوری واسه امتحانا دارن درس می‌خونن، انگار نه انگار که عاقبت همه‌مون خاکه!

پ‌ن5) پر حرفی شد!

۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۰۱
امید

به قفس‌سوخته گیریم که پر هم بدهند

ببرند از وسط باغ گذر هم بدهند

حاصل این همه سال انس گرفتن به قفس

تلخ کامی‌ست اگر شهد و شکر هم بدهند

همه‌ی غصه‌ی یعقوب از این بود که کاش

باد ها عطر که دادند ...خبر هم بدهند

ما که هی زخم زبان از کس و ناکس خوردیم

چه تفاوت که به ما زخم تبر هم بدهند

قوت ما لقمه ی نانی‌ست که خشک است و زمخت

بنویسید به ما خون جگر هم بدهند

دوست که که دل‌خوشی‌ام بود فقط خنجر زد

دشمنان را بسپارید که مرهم بدهند

خسته‌ام مثل یتیمی که از او فرفره‌ای

بستانندو به او فحش پدر هم بدهند

حامد عسکری

پ‌ن1) عشق قلیانی است با طعم خوش نعنا دو سیب

می‌کشی آزاد باشی، مبتلا تر می‌شوی!

پ‌ن2) لاک پشتی خسته و پیرم که گریه کردنم

از صدای خنده‌ی پروانه پنهانی‌تر است

پ‌ن3) زندگی این نیست... اما برای خیلی‌ها این بود زندگی ( دانلود )

راستی فیلم زندگی جای دیگری است هم پر بدک نبود. هر چند خیلی جاهایش را نپسندیدم... در جشنواره دیدم. شنیدم آمده در سینما.

۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۰:۰۱
امید

دارم هوای گریه، خدایا بهانه ای...
۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۰۳
امید

پیش نوشت!: حوصله‌دار تر از الان که بودم دفترچه‌ای برداشتم و تویش شعرهای قشنگی که می‌خواندم را می‌نوشتم.

آن دفترچه پر شد و یکی دو تا دیگر هم پر شد.

امروز سراغ آن قدیمی رقته بودم. غلظت شعرهای سید حسن و قیصر و فاضل در آن خیلی زیاد بود. خیلی از اینها شعر خواندم.

چیزی نیستم که بخواهم بگویم به فلانی مدیونم و از این حرفها...

اما سید حسن حسینی، بی شک به خاطر نگاهی که به زندگی داشت، من را مدیون خود کرد.

این شعر را هم همان4-5 سال پیش توی آن دفترچه نوشته بودم.

چند روز پیش سالگرد فوت این مرد بود. روحش شاد...

 

بدون استراحت

رسیدن به نیمه‌ی دوم زندگی

و دویدنِ بی انقطاع             برای چیرگی بر خویش

و مرگ                دروازه‌ای که همیشه باز است

در زمینی که به تمامی

عرصه خطاست

و تو

توپی که کاشته میشوی

و ضربه پای فراموشی

وفرود                  آن سوی ناکجای خاموشی

کنار خط قیامت

کسی در سوت خویش می‌دمد

و بالهایش را چنان تکان می‌دهد         که تماشاچیان را باد میبرد!

*

پایان بازی "رفت"!

مسیحا

پ‌ن1)... به من گوش کن

            بازی از نیمه گذشته

اما هنوز

آغاز نگشته است...

پ‌ن2) شرمنده که طولانی شد.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۰۶
امید

یه شاعری هست به اسم رسول حمزاتوف. این بزرگترین شاعر اتحاد جماهیر شوروی بود. یه شعر داره، می‌گه که:

اگه هزار نفر تو رو دوست داشته باشن یکی از اونها رسول حمزاتوفه.

اگه صد نفر تو رو دوست داشته باشن یکی از اونها رسول حمزاتوفه.

اگه ده نفر تو رو دوست داشته باشن یکی از اونها رسول حمزاتوفه.

اگه یک نفر تو رو دوست داشته باشه اون رسول حمزاتوفه.

اگه هیچ کس تو رو دوست نداشته باشه، بدون که رسول حمزاتوف مرده.

پ‌ن) چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن

که قارون را غلطها داد سودای زراندوزی (حافظ)

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۰۵
امید

هنوز این کُنده را رویای رنگین بهاران است

خیال گل نرفت از طبع آتشبار خاکستر

پ‌ن1) چه دریایی، چه طوفانی که من در پیچ و تاب آن

به زورق های صاحب کشته‌ی سرگشته می‌مانم...

پ‌ن2) کفر است از او جز او تمنا...

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۲۱
امید

ماجرایِ دل به اظهارِ دگر محتاج نیست- گوش اگر باشد، نفس هم ناله‌ی آهسته‌ای است (بیدل)

پ‌ن1) خواب در عهدِ تو در چشم من آید؟ هیهات

عاشقی کارِ سری نیست که بر بالین است! (سعدی)

پ‌ن2) من شور بی‌پایانی بودم، و هیجانی که به مصرف هیچ و پوچ رسید...

من خودم بودم که به غارت تردیدهای طولانی رفتم و دلم همچنان به تجربه هایی خوش است که دهان گور را پر می کند...

پ‌ن3) ترک ششم آلبوم جدید همایون شجریان! اسم ترک هست((چونی بی من))

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۴۳
امید

- مثل دریا ناله سر کن در شب طوفان و موج- هیچ چیز از ما نمی ماند مگر فریادها

- نمی‌دانی ندانستن چه طرفه صَرفه‌ای دارد- که شور هیچ دانان است و دور هیچ دانی‌ها

علیرضا قزوه

پ‌ن1) خروس ها همه چون مرغ کُرچ خوابیدند...

پ‌ن2) نمی‌دانم چند بار این موزیک را گوش داده ام و ... ( دانلود )

چند وقتی است نصفه شب از خواب بیدار می‌شوم و هدفون را در می‌آورم و این آهنگ را قطع می کنم و دوباره می‌خوابم!

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۲۳
امید

خبر رسید که پاییز رو به پایان است

چه دلخوشید؟ که این اول زمستان است!

تو ای خزان زده جنگل، مخوان سرود سرور

صبور باش که فصل درخت سوزان است

نبود و نیست مرا همدمی که این جنگل

نه جنگل است، که انبوه تک درختان است 

چه گریه‌ها که نکردند ابرها تا صبح

به پشت گرمی این غم که ماه پنهان است!

هوای هیچ دلی پرس و جوی دریا نیست

مدار پرسه این جوی‌ها خیابان است

محمد مهدی سیار

پ‌ن) زمین سنگی‌ست، من خوابم نخواهد برد، می‌دانم

ولی بالش نخواهم کرد بالِ پرپر خود را

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۲ ، ۰۹:۳۳
امید

حرفی با خدا!

اگر عاشق نبودم این چنین پیرم نمی‌کردی
به این تن، این تن وامانده، زنجیرم نمی‌کردی
بهشتت را چشیدم، بعد از آن راندی مرا ازخود
اگر بد بودم از اول نمک گیرم نمی‌کردی
مرا چون آبشاری دیدی از احساس رفتن پر
وگرنه از بهشت خود سرازیرم نمی‌کردی
خلافت بود حق خائنی چون من؟ خداوندا!؟
از اول کاش اسیر این تعابیرم نمی‌کردی
شراب تلخ دنیا تشنه‌تر کرده است جانم را
از این زهر هلاهل کاشکی سیرم نمی‌کردی
جدایی کار خود را کرده، این از چهره ام پیداست
اگر عاشق نبودم این چنین پیرم نمی‌کردی

میلاد عرفان پور

پ‌ن1) این آهنگ را این روزها زیاد گوش می دهم! علیرضا قربانی است! ( دانلود )

پ‌ن2) عازم مشهدم... اینترنت لا موجود... فعلا علی مدد...

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۲ ، ۱۸:۱۲
امید

غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت‌

پیاده آمده بودم‌، پیاده خواهم رفت‌
طلسم غربتم امشب شکسته خواهد شد
و سفره‌ای که تهی بود، بسته خواهد شد
و در حوالی شبهای عید، همسایه‌!
صدای گریه نخواهی شنید، همسایه‌!
همان غریبه که قلک نداشت‌، خواهد رفت‌
و کودکی که عروسک نداشت‌، خواهد رفت‌...

محمد کاظم کاظمی

پ‌ن) بی ربط:

بگذر از بوسه، ای دوست! داغم

گونه هایت تحمل ندارند...

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۲ ، ۱۸:۱۱
امید

چند رباعی که خیلی لذت بردم از خواندنشان:

پایم به زمین است- ولی آزادم

فریادم، اگر چه لال مادر زادم

هر چیز گرفتم، به خدا پس دادم

صندوقچه‌ی کمیته‌ی امدادم

***

این کیست که با این همه غم می‌خندد؟

زخمی شده... باز دم به دم می‌خندد

در مرگ چه رازیست که این کهنه درخت

با هر تبری که می‌زنم ، می‌خندد؟!

***

از دوزخ تن بهشت را باور کن

با آتش دوستی لبت را تر کن

مانند تنور باش و در خدمت خلق

با سوخته‌های نان، شبت را سرکن

***

آواره‌ی شامیم، سهیلی بفرست

سلمانی، بوذری، کمیلی بفرست

آتشکده ها دوباره روشن شده‌اند

باران کاری نکرد، سِیلی بفرست

***

من از باران و آتش جامه دارم
دلی خونین در این هنگامه دارم
مرا شمس آنچنان از خود جدا کرد
که شش دفتر فقط نی نامه دارم!

***

اینجا فوران زندگی...آنجا مرگ
مانده است در انتظار انسان ها مرگ
»
یک روز به دیدار شما می آیم«
این نامه برای زنده ها
                           امضا: مرگ

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۲ ، ۱۸:۰۸
امید

چند رباعی از محمد مهدی سیار

بی تو

بی تو منم و دقایقی پژمرده

نه زنده حساب میشوم نه مرده

تلخ است اوقات، تلخ و خالی مثلِ

فردای قرارهای بر هم خورده

  

گهگاه

گهگاه تنفسی به اوقات بده

رنگی به همین آینه مات بده

من میدانم سرت شلوغ است ولی

گاهی به خودت وقت ملاقات بده

 

 باید

باید بدوی به هر کجا شد بروی

باید بپری از پی هدهد بروی

این گونه برو بیای بیخود کافیست

آن گونه به خود بیا که از خود بروی

 

نفرین

کی موسم پژمردنشان می آید؟

پایان دل آزردنشان می آید؟

دیدیم زمین خواری شان را یا رب!

کی روز زمین خوردنشان می آید؟!

 

عدل

این بسته کمر یکسره در خدمت ما...

آن خسته جگر در طلب راحت ما...

از "عدل" هزار قصه گفتند ولی

جز " قسط" نشد آخر سر قسمت ما!

 

واقعه

آن گوشه نگاه کوچکی روییده ست

بر خاک پگاه کوچکی روییده ست

آن گوشه باغچه، همین صبح انگار

سبحان الله کوچکی روییده ست

 

مگر...

بی حرف و حدیث سرنوشت من مست

رسوای بگو مگوی مردم شدن است

این تاک مگر مرا بیاموزد کار(۱)

این تاک سیاه مست تسبیح به دست!

--------------------

(۱) مگرم شیوه چشم تو بیاموزد کار/ ورنه مستوری و مستی همه کس نتوانند 

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۲ ، ۰۸:۱۴
امید

بیت هایی که این چند روزه به این و آن اس ام اس کردم!

- این درِ بسته عزیز دل من، بسته به توست...

شده باور کنی و در بزنی، وا نکنند؟

- خوش باش که ما خوی به هجران کردیم

بر خود دشوار و بر تو آسان کردیم...

- ای غم بگو از دستِ تو، آخر کجا باید شدن؟

در گوشه‌ی میخانه هم ما را تو پیدا می‌کنی

- هر زمان در مجمعی گردی. چه دانی حال ما؟

حال تنها گرد، تنها گرد می‌داند که چیست

- جیره‌ی سیگارم را بدهید

و تنهایم بگذارید با پیاده‌روی عصر گاهی

در من

تیمارستانی

قصد شورش دارد...

- دنیا بدون عشق چه دنیای مضحکی‌ست

شطرنج مسخره‌ست زمانی که شاه نیست!

پ‌ن) خیلی دلتنگ شده‌ام

اما نمی‌دانم

خیلی را چگونه بنویسم

که "خیلی" خوانده شود...

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۲ ، ۰۸:۰۳
امید

متفاوت! برای صاحب جمعه...

آسمانم! چشم بارانی چه می‌آید به تو

ناخدایم! روح توفانی چه می‌آید به تو

آن نگاه زیر چشمی با وقارت می‌کند

به! که آن لبخند پنهانی چه می‌آید به تو

حرکت آن خال مشکی با تکان‌های لبت

تا که شب «والیل» می‌خوانی چه می‌آید به تو

اخم کن آخر نمی‌دانی که وقتی ابرویت 

چین می‌اندازد به پیشانی، چه می‌آید به تو

موی مجنون، ریش درویشی چه می‌آید به من

این لباس سبز روحانی چه می‌آید به تو

بی‌قرارِ رفتنی، موجی بزن دریای من!

گرچه آرامی، پریشانی چه می‌آید به تو

قیصرِ رومی حجازی! آن عبور با شکوه

با سواران خراسانی چه می‌آید به تو

خال تو آن نقطه‌ی پایان دفترهای ماست

خال در این بیت پایانی چه می‌آید به تو

قاسم صرافان

پ‌ن) قدر اندوه دل ما را بدان

قدر روحِ خسته و مجروحِ من:

هرچه شد انبوه تر گیسوی تو

می‌شود اندوه‌تر اندوه من!

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۰۵
امید

موی مجنون، ریش درویشی چه می‌آید به من

این لباس سبز روحانی چه می‌آید به تو...

پ‌ن) از زندگانیم گله دارد جوانی‌ام

شرمنده جوانی از این زندگانی‌ام...

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۴۸
امید