شعر عاشق

ابیات زیبایی که دوست شان دارم

شعر عاشق

ابیات زیبایی که دوست شان دارم

120

يكشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۴۸ ب.ظ

چُنان عوض شده هنجارها که آهویی

برای وقت فراغت پلنگ می‌گیرد...

پ‌ن) یکی از بدترین روزای زندگیم، روزی بود که توی انبار عروسکای کلاه قرمزی رفتم و تمام عروسک ها رو بی جون دیدم.

شهاب حسینی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۱/۳۰
امید

نظرات (۲)

۱۱ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۴۴ هادی (قالب حرفه ای وبلاگ)
اون پی نوشت خیلی جالب بود. زنده باشید و برقرار
بادها هر ابر را از آسمانم میبرند
پشت پایش ابر پرباران تری می آورند

جنگلی خالی پس از یک ماه آتش سوزی ام
خاطرات سبز من حاﻻ فقط خاکسترند

بی تو مثل بره ای در باتلاق افتاده ام
هر چه سعی ام بیشتر امیدهایم کمترند !

تو کجا؟ رام کدام آهوی صحرایی شدی؟
ببر مغرور من ! آیا زخمهایت بهترند؟

من کسی دیگر سراغم را نمی گیرد ، مگر
قاصدکها گاه گاه از آسمانم بگذرند

قاصدکهایی که از این دور و بر رد میشوند
گاه گاهی هم خبرهای تو را می آورند

کاش روزی هم تو از باخبرها بشنوی
شاخه ها دارند برگ تازه در می آورند

بعد برگردی ببینی بازهم سنجابها
ﻻ به ﻻی شاخه ها اینجا و آنجا می پرند

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی