شعر عاشق

ابیات زیبایی که دوست شان دارم

شعر عاشق

ابیات زیبایی که دوست شان دارم

105

يكشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۵۲ ق.ظ

مباش آرام حتی گر نشان از گردبادی نیست
به این صحرا که من می آیم از آن، اعتمادی نیست
به دنبال چه می گردند مردم در شبستان ها
در این مسجد که من دیدم، چراغ اعتقادی نیست
نه تنها غم، سلامت باد گفتن های مستان هم
گواهی می دهد دنیای ما دنیای شادی نیست
چرا بی عشق سر بر سجده تسلیم بگذارم
نمی خواهم نمازی را که در آن از تو یادی نیست
کنار بسترم بنشین و دستم را بگیر ای عشق
برای آخرین سوگندها وقت زیادی نیست
مرا با چشم های بسته از پل بگذران ای دوست
تو وقتی با منی، دیگر مرا بیم معادی نیست

پ‌ن1) چون غلافی کهنه‌ام؛ تا کِی نمردن... زندگی؟

قسمت‌م یک بوسه‌ی شمشیر می‌شد، بد نبود

پ‌ن2) با مردم زمانه سلامی و والسلام
تا گفته‌ای غلام توأم، میفروشنت....

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۳/۰۴
امید

نظرات (۱)

سلام
شعر زیبایی بود فقط خوندن این مصرع از نظر من یه جوری بود
برای آخرین سوگندها وقت زیادی نیست

خودش تک خوبه ولی با مصرع قبلش که خونده میشه یه جوریه
البته بنده صاحب نظر نیستم اما شعر زیاد می خونم شاید هم از نظر آوایی درست نخوندم

پاسخ:

شاید...

ولی من همچین چیزی حس نکردم

راستی

شعر مال فاضل نظری بود...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی